شاعرانه

آخرین مطالب
  • ۹۳/۱۲/۱۳
    -
  • ۹۳/۱۲/۱۰
    -
  • ۹۳/۱۱/۲۳
    -
  • ۹۳/۱۱/۲۱
    -
  • ۹۳/۱۱/۱۸
    -
  • ۹۳/۱۱/۱۸
    -
  • ۹۳/۱۱/۱۸
    -
  • ۹۳/۱۱/۱۳
    -
  • ۹۳/۱۱/۱۲
    -

-

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ


چشمان سرخش نقطه چین های مگو شد

لبهاش با درد نگفتن رو به رو شد

پک میزد او ته مانده ی شب را ...کسی که

صبحش طلوع کوچه های توبه تو  شد

دنیا زبان  سرخ می فهمید اما..

یک زن سر سبز خودش بغض  گلو شد

پر بود از ای کاشهایی که نباید...

ای کاشها دیوارهای پیش رو شد

دنیا شبیه عنکبوتی قورت میداد

پروانه ای که غفلت او بند او شد

آه از ستون لحظه ها بارید آنگاه

زن با حصاری خالی از خود رو به رو شد

توی نگاه خیس آیینه کسی گفت

خاموش .... دنیا مملو  از  راز مگو شد

۹۳/۱۰/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
Fahim

نظرات  (۱)

میلاد رسول وسعت مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی