دل نوشته ها
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۴ ق.ظ
-
ساعت داره از نیمه شب میگذره
و من هلاک لحظه ای خواب دستهای توام.
-
آهای تو
که گوشه ی صورتت رودخونه داری
این ماهی ای که از اقیانوسش افتاده رو ساحل گونه هات رو
به آبی بیکران درونت برگردون.
-
توی دنیایی که رنگی نداشت
تو پنجره ای رو به خودم وا کردی
که رنگین کمون داشت
حالا من عمریه که مسافر حبابهای رنگی ام.
-
توی انزوای خودت چنباتمه زدی که چی؟
هیچ آوازی نیست که بتونه از تو آدم در آره.
برای اینکه کاری کرده باشی بیا تو مرداب خودت ریشه بزن
شاید جوونه بزنی و صدات به گوش آسمون برسه.
تازه اگه از بین این همه صداهای کوک و نا کوک و سوخته و نیمه سوخته
بتونی صدات رو رد کنی.
۹۳/۰۹/۲۶
سلام
به وبلاگ پایگاه ما سری بزنید و اگر نظری دارین بهمون بگید
خوشحال میشیم
پاکدشت- شهرک یبر- مسجد جوادالائمه- پایگاه بسیج شهید جداری
http://shahidjedari.blog.ir
http://shahidjedari.mihanblog.com