غزل
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ
لای کتابها پی خطی بهانه بود
چشم حریص درد پی آشیانه بود
جاری شداز غرور خودش در عبور فصل
یک کوه حرف در جگر رود خانه بود
ابیات چشم رهگذران را ورق زد و...
در خاطرات کهنه پی یک نشانه بود
توی سکوت ثانیه ها چنگ می نواخت
این درد زنده حامل چندین ترانه بود
برق نگاه نداشت کسی که جهان او
خالی تر از همیشه....نه! تنها فسانه بود
در مویه های زخمی تاریخ رنگ باخت
وجدان کور دهر پی رنگدانه بود
پیکی نسیم بر گذرش میهمان کنید
پیغام رنج دخترکی بار شانه بود
فهیمه علیجان نژاد
۹۳/۰۹/۱۴
جالب بود
عبارات
خطی بهانه
چشم حریص درد مخصوصا
موفق باشید
براستی ه ما هم سر بزنید ..